ورود به دنیای کار شبیه ورود به یک بازار است. در این بازار، شما فروشندهاید، و کارفرما خریدار.
اما سؤال مهم اینجاست: شما دقیقاً چه چیزی را میفروشید؟
اگر سریال وکیل لیکن را دیده باشید ( اگر ندیده اید توصیه میکنم حتما توی اولین فرصت تماشا کنید) میکی هالر وکیل معروف لس آنجلس موکلش میگوید: “اگر ندانید دقیقاً کجایتان درد میکند، نمیتوانید برای درمان آن کاری انجام دهید.”» اگر ندانید چه چیزی را میفروشید نمیتوانید آن را ارزشمندتر کنید و قیمتتان را بالاتر ببرید!
همه ما در این زندگی فقط دو تا سرمایه داریم و فقط کسانی که این دو سرمایه خود را میشناسند و ارزش آن را می دانند می توانند روی آنها سرمایه گذاری صحیح انجام دهند.
زمان و انرژی دو سرمایه اصلی ما هستند و در واقع موقع معامله با کارفرمایمان این دو سرمایه را ارائه می دهیم. مدیریت این دو سرمایه می تواند ارزش اصل سرمایه و دارایی ما را افزایش دهد.
مدیریت زمان
زمان سرمایه محدودی است. اما کارفرما به زمان خام شما علاقهای ندارد. اون دنبال زمانی است که :
مدیریت زمان یعنی استفاده هدفمند از ساعتهای کاری، با اولویتبندی و تمرکز روی «مهمترین کارها».
تا به حال برایتان پیش آمده صبح سر کار بروید، خیلی مشغول باشید، اما در پایان روز ببینید عملاً خروجی قابل توجهی نداشتید؟
این دقیقاً کارکردن در حوزه خاکستری است :
«حوزه خاکستری» یعنی نه درگیر کار هستی، نه جدا از کار.
مثلاً شروع میکنید به جواب دادن ایمیل، در این میان sms جواب میدهید، بعد بلند میشوید چای برای خودتان میریزیدو دوباره به کار خود برمیگردید، ولی یادتان نمی آید کجای کار بودید… این حالت تکراری، هم تمرکزتان را میگیرد، هم انرژیتان را و هم زمانتان.
در چنین شرایطی، حتی با ۸ ساعت حضور در محل کار، ارزش واقعی کار شما برای کارفرما پایین میآید، زیرا خروجی مناسبی ارائه نمیدهید.
برای افزایش عملکرد، باید آگاهانه تصمیم بگیرید سریعتر و متمرکزتر کار کنید. طبق قانون پارکینسون، هر کاری به اندازه زمانی که برایش تعیین میکنید، کش میآید.
✅ پس برای هر کار، زمان محدود و فشردهتری در نظر بگیرید تا بهرهوریتان بالا برود.
مدیریت انرژی: سوخت پنهانی عملکرد بالا
ممکن است زمان کافی داشته باشید، اما اگر انرژی نداشته باشید، زمانتان بیفایده خواهد بود. زمان ظرف است، انرژی محتوا.
بسیاری از افراد فکر میکنند برای بالا بردن بهرهوری، فقط باید زمانشان را بهتر مدیریت کنند؛ اما در واقع، مدیریت انرژی مهمتر از مدیریت زمان است.
انواع انرژی که باید مدیریت شوند:
-
انرژی جسمی:
سطح سلامتی، تغذیه، خواب، تحرک و ورزش.
بدن خسته، ذهن خسته میسازد.
-
انرژی احساسی:
کنترل احساسات، دوری از افراد منفیگرا، حفظ انگیزه و حال خوب.
وقتی از درون خسته یا غمگین باشید، حتی سادهترین کارها سنگین بهنظر میرسند.
-
انرژی ذهنی:
تمرکز، تصمیمگیری، اولویتبندی.
ذهن شلوغ، بزرگترین قاتل عملکرد است.
-
انرژی معنوی یا فکری:
معنا داشتن کار، هدف داشتن، احساس رشد.
کار بیمعنا، خستهکنندهتر از کار سخت است.
چطور انرژی خود را مدیریت کنیم؟
✅ خواب باکیفیت داشته باشید؛ کمخوابی دشمن عملکرد است.
✅ تغذیه سالم و آب کافی مصرف کنید.
✅ حرکت کنید؛ حتی پیادهروی ساده هم انرژیزا است.
✅ مرز بگذارید؛ اجازه ندهید هر کسی یا هر چیز تمرکزتان را بدزدد.
✅ ذهن خود را خلوت کنید؛ با مدیتیشن، نوشتن یا استراحتهای کوتاه.
✅ از کارتان معنا بسازید؛ حتی در سادهترین وظایف، رشد و یادگیری را ببینید.
اگر میخواهید ارزش خود را در بازار کار افزایش دهید، باید هم انرژیتان را تقویت کنید و هم آن را بهدرستی مدیریت نمایید.
کسی که خوب از خودش مراقبت میکند، بهرهوری بالاتری دارد، و کسی که بهرهوری بالایی دارد، ارزش بیشتری برای کارفرما ایجاد میکند.
ارزش شما در محل کار، تنها به ساعاتی که حضور دارید وابسته نیست؛ بلکه به انرژیای که صرف میکنید، تمرکزی که به خرج میدهید و تصمیماتی که آگاهانه اتخاذ میکنید بستگی دارد.
اگر بتوانید هم زمان خود را مدیریت کنید و هم انرژیتان را، نهتنها عملکردتان ارتقاء مییابد، بلکه بهای شما در نگاه کارفرما نیز بهمراتب بیشتر خواهد شد.