چطور با یافتن ایکیگای (ikigai)، شغل ایده آل خود را پیدا کنیم؟

تا بحال از خودتان پرسیده اید چرا کار میکنید؟ حتما میگویید چه سوال نامربوطی. ما کار میکنیم چون باید پول در بیاوریم. قطعا همین طور هست ولی آیا قضیه به همین جا ختم می شود؟ البته که نه !
فهرست دلایل غیرپولی افراد برای انجام کارشان بلند بالا و شنیدنی است. وقتی از افرادی که خودشان را غرق کارکرده اند بپرسید چرا تا این خود را غرق در کار کرده اند تقریبا هیچ گاه در جواب، پول به عنوان اولین عامل مطرح نمی شود. پس چه چیزی مشخص می کند افراد در مورد کارشان چگونه می اندیشند؟

واقعیت این است که ما باید سال‌های سال کار کنیم و اگر احساس رضایت درونی از شغلمان را نداشته باشیم بخش مهمی از واقعیت زندگی خود را از دست داده‌ایم. ما وارد عصر جدید رضایت‌مندی شده‌ایم، عصری که رویای بزرگ آن از پول فراتر رفتن و به معنا رسیدن است. و این همان تصور ما از مفهوم زندگی کاری  ایده آل است همان چیزی که در فرهنگ ژاپنی ایکیگای (ikigai) نام دارد.

ایکیگای چیست؟

در آموزه های ژاپنی ایکیگای به معنای  یافتن منبع ارزش در زندگی و آن چیزی است که به زندگی معنا می‌دهد؛ همان دلیل برخاستن هر روز صبح است که باعث افزایش طول عمر می شود و شادی و لذت زندگی را چند برابر می کند. هرکس در زندگی خود ایکیگای مربوط به خود را پیدا می کند که فقط مخصوص خود آن فرد است. اگر در ژاپن زندگی میکردید متوجه این نکته ی عجیب میشوید که بازنشستگی وجود ندارد بلکه افراد تا زمانی که سلامتی اشان اجازه می دهد کار مورد علاقه اشان را انجام میدهند

دانستن ایکیگای، نیازمند جستجو، مطالعه و آزمون های روانشناسی با هدف خودشناسی و خودیابی است. اگر بدنبال شناخت خود از طریق آزمون های شخصیت شناسی هستید تست هالند می تواند علایق واقعی اتان را به شما نشان دهد.

اگر بتوانیم کمی تخصصی تر به ایکیگای نگاه کنیم درکی درست از باور و مقصود خود در زندگی شغلی پیدا می کنیم به نمودار ایکیگای توجه کنید این نمودار چهار پایه اصلی دارد:

کارهایی که در آن خوب هستید

در این قسمت لیستی از تمام مهارت‌هایتان را بنویسید. چیزهایی که ممکن است از کودکی در آن استعداد داشته باشید یا چیزهایی که بعدا در گذر زمان یاد گرفتید.

مثال: نقاشی کشیدن، ارتباطات، مذاکره کردن و ریاضیات و ….

کارهایی که دوست دارید آن را انجام دهید

اینجا لیستی از کارهایی بنویسید که از انجام دادن آن کارها لذت میبرید. کارهایی که باعث می شوند یک چیزی توی قلبتان به هیجان دربیاید. کارهایی که وقتی مشغول انجام آن هستید  گذر زمان رو فراموش می کنید.

مثال: کتاب خواندن، آشپزی کردن، کارکردن با نرم‌افزارهای گرافیکی

کارهایی که دنیا به آن نیاز دارد

توی این قسمت  شما کارهایی که میتوانید برای دیگران یا برای جهان انجام دهید را بنویسید. در حقیقت راه‌های کمک کردن شما به محیط بیرون از خودتان. از خانواده و دوستان تا کشور یا در نهایت جهانی که در آن زندگی میکنید.

مثال: کمک کردن به افراد بی‌خانمان، کم کردن آلودگی‌ محیط زیست، ایجاد اشتغال برای جوانان، بالابردن سطح تحصیلات جامعه، …

کارهایی که برای آن به شما پول پرداخت می کنند

توی این قسمت کلی ایده  پول ساز را بنویسید. یعنی لیست کارهایی که توانایی انجام دادن آن را دارید و میتوانید آن درآمد کسب کنید.

مثال: میتوانم راننده اسنپ باشم.  میتوانم تایپ کنم. میتوانم زبان فرانسه درس بدهم. …

ایکیگای زندگی کاریتان را پیدا کنید

ایکیگای یا معنای زندگی کاری شما چیزی است که بین تمام این چهار بخش اشتراک دارد. برای پیدا کردن ان  باید مدام به لیست هایی که نوشتید نگاه کنید با خودتان کلنجار بروید. اما در نهایت آن کار یا  چیزی که اشتراک بیشتری در تمام چهار قسمت داره را پیدا کنید چیزی که بیشترین ارزش را به زندگی شما میدهد. شما در حال حاضر در کدام قسمت از این نمودار قرار دارید؟

  • اگر کاری را انجام می دهیدکه در آن مهارت دارید و خوب هستید و این شغل دلخواه شما است و از آن لذت می برید شما کاری را انجام می دهید که اشتیاق انجام آن را دارید یعنی عاشق کارتان هستید.
  • اگر کاری را که انجام می دهید دوست دارید و دنیا به آن نیاز دارد انجام آن کار ماموریت شما است.
  • اگر کاری را می‌کنید که دنیا به آن نیاز دارد  و برای انجام آن دستمزد هم می‌گیرید این شغل شما است
  • اگر کاری که انجام میدهید دنیا به آن احتیاج دارد و شما در انجام آن مهارت کافی را دارید و خوب هستید شما حرفه ­ای هستید.

اما آن چه که مهم است همپوشانی این چهار پایه عشق، ماموریت ، شغل و حرفه  است که مشخص می کند در کجای این نمودار قرار دارید و باید چه کاری انجام دهید:

عشق و ماموریت :

اگر شغل شما هم عشق دارد و هم انجام دادن آن ماموریت شما است  حسی سرشار از لذت و خوشی راتجربه کرده اید  اما هیچ پولی در انجام کار نیست.

عشق و حرفه

اگر شغل شما نتیجه همپوشانی عشق و حرفه ای بودن باشد احتمالاً معامله‌ی خوبی کرده‌اید. مشکل این است که این شرایط، رابطه‌ی شخص را با خودِ آن کار تغییر می‌دهد و باعث می‌شود با وجود رضایتمندی از انجام یک فعالیت ذاتاً معنادار به یک شغل کم‌درآمد تبدیل شود. و احساس بی فایده بودن کنید.

شغل و حرفه

اگر فقط از شغل و حرفه اتان پول بدست بیاورید هرچند راحت زندگی کنید اما به مرور زمان چون معنای زندگی اتان را درک نکرده اید احساس پوچی می کنید

شغل و ماموریت

و در نهایت اگر شغل شما همان رسالت شما باشد از انجام کارتان هیجان دارید و حس خوشبختی می کنید فقط آن چه که شما را نگران می کند عدم قطعیت در مورد شغل شما است .

سخن آخر

درک درونی و کنجکاوی شما قطب نماهای درونی و قدرتمندی است پس فعال باقی بمانید به دنبال ایکیگای خود بروید درون شما اشتیاقی وجود دارد،استعدادی منحصر به فرد که به زندگی کاری شما معنامیدهد و شما را به مسیری سوق می دهد که می توانید تا پایان عمر بهترین اوقاتتان را داشته باشید اگر هنوز نمیدانید که ایکیگای شما چیست ماموریتتان این است که آن را کشف کنید.

 

 

3 نظر
  1. مرضیه توحدی

    با تشکر از مقاله بسیار خوب و کاربردی که گذاشتید. برای ادامه مسیر شغلیم حتما از این تکنیک عالی استفاده میکنم.

  2. بهار

    ممنونم برای این توضیحات
    دنبالشون بودم

    1. رزیتا زارع

      موفق باشید

بیان دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.